دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

روح ، عشق و تنهایی

 

 

 

 

 

دیدی توی عشق ، 

یه لحظاتی هست که به درون خودت که 

نگاه میکنی میبینی زیبا شده ؟ 

میبینی قشنگ شده ؟ 

به روحت که نگاه میکنی ، 

احساس میکنی انقدر اوج گرفته که 

انگار غیر از مردم دنیایی ؟ 

 

از طرف دیگه ، 

توی تنهایی هم لحظاتی هست که 

احساس میکنی روحت انقدر شفاف و 

مقدس شده که دوست نداری 

کسی واردش بشه ، نکنه یه وقت 

بهش خدشه ای وارد کنه ؟ 

 

اولی رو که غیر از خودت مطمئنم ، 

کسی تجربه و درک نکرده ، 

دومی رو هم همینطور  ... 

 

 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
رویــــا دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ق.ظ http://www.ozzal.blogsky.com

اینروزها فهمیده ام برای رسیدن به ارامش تنها به رهگذرانی سلام کنم که فهمشان درجه ای بالاتر از صفر است ....درود

رافونه دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:32 ق.ظ http://rafouneh.blogsky.com

جواب پاراگراف دومت رو الان نمی دم امشب قبل از اینکه این پستت رو بخونم نوشته بودم
البته حتما این سوال رو از من نپرسیده ای تا جوابش رو از من بخواهی:))

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد